۱۳۸۸/۰۳/۰۴

هررای که به صندوق‌ها ریخته شود رای به جمهوری اسلامی است. این گفته سران جمهوری اسلامی است. با شرکت درانتخابات، به جمهوری اسلامی، به ولایت مطلقه فقیه، به سیستمی که برپایه تبعیض جنسی، قوانین عقب مانده مذهبی و سرکوب و زندان و اعدام بنا شده است آری گفته ایم .هموطنان !باردیگر به انتخابات فرمایشی ( انتصابات ) رژیم جمهوری اسلامی نزدیک می‌شویم . حکومت دیکتاتوری مذهبی ایران هر چهار سال مهره های شناخته شده قدیمی خود را برای سرگرم نمودن اقشاری از مردم و بیشتر از آن به عنوان ابزاری برای شکستن چرخه انزوا و تحریم های بین المللی وارد صحنه سیاسی می‌کندبرای حکومتی که دست آورد سی ساله اش برای مردم ایران به جز فقر و ویرانی و اعدام وشکنجه و زندان و سنگسار نبوده است این خیمه شب بازی بی مایه تنها به این منظور است که شاید برای مدتی کوتاه بتواند اذهان مردم را که در زیر فشارهای اقتصادی و اجتماعی، فقر و گرانی و ناامنی و بیماری بسرمی‌برند مشغول کند و از مبارزه‌ای جدی و ریشه‌ای برای تغییر وضعیت موجود منحرف کند.و درصحنه بین المللی نیز با زدن ماسک دموکراسی و پز بی مایه انتخابات، انزوای روزافزون، محاصره اقتصادی و تحریم‌ها و بدنامی های بین المللی را که به دلیل عملکردهای ضد انسانی و نقض مدام حقوق بشر و شکستن رکوردهای جهانی اعدام، فشارهای فزاینده را کمتر کند.اگر نه در ماهیت ولایت فقیه و قدرت مطلقه رهبر مذهبی، انتخابات و آزادی آراء جایی نداشته و نخواهد داشت. سردمداران حکومت جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده‌اند که ترجیح می‌دهند کلمه جمهوری را هم از نام این حکومت حذف کنند و آنرا حکومت اسلامی بنامند. دراین دوره انتخابات بازهم طبق معمول و با دستورات شورای نگهبان و رهبری مذهبی کاندیداهایی که حتی در چارچوب همان قانون اساسی ِولایت فقیه انتقاداتی به سیستم‌های اجرایی دولت‌های پیشین داشتند تصفیه شدند و بقول معروف سالی که نکوست از بهارش پیداستمردم ایران و جنبش‌های آن امٌا فارغ از این خیمه شب بازی تکراری و دروغ ، مبارزات خود را برای حاکمیت مردمی و اصلاحات واقعی ، و در چارچوب یک حکومت سکولار و مشروع و بر مبنای آزادی حقیقی همه اقشارو گروهها و احزاب ادامه می‌دهندجنبش‌های زنان، کارگران، دانشجویان، معلمان، مسلماً گول این بازی های منحط را نخورده و تنها از فرجه های ایجاد شده و شکاف‌های موجود بین جناح های داخل سیستم ولایت فقیه برای پیشبرد خواستهای حقیقی خود بهره خواهند برد. همچنان که درهمین روزها درخبرها می بینیم که چگونه دانشجویان مبارز میتینگ های انتخاباتی مهره‌های سرکوب رژیم را به تظاهرات علیه کل سیستم سرکوب تبدیل می‌کنند.ما وبلاگ نویسان امضاء کننده این بیانیه اعلام می‌داریم که به دلیل همه تجربیات انتخابات درطول 30 سال گذشته ایران ، این انتخابات دموکراتیک وبرمبنای آرای آزادانه مردم نیست. هم چنان که درهمین اولین قدم شورای نگهبان حتی کاندیداهای خودی را هم که وارد بحث های انتقادی جدی تری شده بودند را تصفیه کردند این نشان دهنده اوج دیکتاتوری و سرکوب آزادیهای مدنی استما وبلاگ نویسان مستقل و آزادیخواه نه تنها دهمین نمایش انتخابات ریاست جمهوری را تحریم نموده بلکه با صدای بلند به کلیت این نظام دیکتاتوری مذهبی نه می‌گوئیم

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۸/۰۲/۲۱

به بهانه‏ی روز مادر، نامه‏ای به مادر

سلام مادرم. امروز روز تست اما دوسال است که تو از این دنیا رفته‏ای. بیست و چند سال بود که همدیگر را ندیده بودیم. تو همیشه می‏گفتی مرگت را امانت گذاشته‏ای پیش خدا به این امید که مرا ببینی. خوب حافظ گفته اسرار الهی را کس نمی‏داند. چرایش بماند برای کفار. من که در این روز مبارک مادر نمی‏شود که استغفر‏الله یقه خدا را بگیرم که چرا امانت نگهداری نکرد و ترا کشت. مادر جالب است که در نظام اسلامی‏ای که تبلیغ می‏کند بهشت زیر پای مادران است، از دوری من زندگی برای تو جهنم شده بود. می‏دانی مادر، خوبی آن داستان امیرارسلان رومی و دورانش در این بود که بین دیوها هم دیو خوب پیدا می‏شد. می‏رفتی پیشش می‏گفتی برای دیدن فرزندت کوری. دیو یا می‏بردت پیش فرزندت یا فرزندت را کول می‏گرفت و برای یک دیدار سیرمی‏آورد پیش تو. این فرشته‏هایی که آقا آورده خبیثتر از آنند که رابطه‏ی فرزند و مادر، سرشان بشود. یادم می‏آید مادر حتی تلفنی هم که حرف می‏زدیم می‏گفتی: هوا ابری است. دیروز تگرگهای بزرگی آمد که چندتا از آنها خورد به سر دو تا برادرت، و من می‏دانستم که تو به رمز داری می‏گویی تلفن کنترل است. دیروز دوتا از برادرهایت مورد مرحمت اداره اطلاعات اسلامی قرار گرفته‏اند. مادربه جای روز روحت شاد باشد. حالا هم همان آش است و همان کاسه. دلم برای پدر پر می‏کشد اما نمی‏شود تلفن کرد. مثل تو بلد نیست رمزی حرف بزند. بنده خدا تلگرافی حرف می‏زند.

مادر جویای احوالات ایران باشی، موقع انتخابات است. زن و شوهری که از دور قیافه‏اشان و حرفهایشان داد می‏زند طالبانی هستند دست همدیگر را می‏گیرند و ملت قیافه‏ و حرفهای‏اشان را می‏گذارد و به دست گرفتن تبلیغاتیشان می‏چسبد. این عکس گرفتن با همسران حالا مد کاندیداها شده. بغل دست این اداها، اعدام‏ها ادامه دارد و هنوز مادرها از داغ فرزندان دق مرگ می‏شوند و کودکان به مادرانشان زنگ می‏زنند و با گریه می‏گویند: مادر نگذار اعدامم کنند. دارم دار را می‏بینم...مادرم آسوده بخواب، زیرا که ما بیداریمان عذاب و خوابمان کابوس است.

به نقل از : عبدالقادر بلوچ

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed