۱۳۸۸/۱۰/۱۷

خداحافظ

دیگه عادت کردیم، معمولن خبرهای بد چند مرحله ای هستند. ملاحظه ما را میکنند تا بعد از بیست و چند سال دوری یکدفعه تالاپ نیفتیم زمین.
اول تلفنی میگویند فلانی در بیمارستان است فردایش میگویند حالش بسیار بد است و روز دیگر میگویند : رفت.

همین چند روز پیش بود که برادرم میگفت مامان بمن میگه نرو تظاهرات و بعد خودش روز عاشورا رفته جلوی دانشگاه صنعتی و به بسیجی ها و نیروهای انتظامی میگه خجالت نمیکشید که به روی خواهران و برادران خودتان اسلحه می کشید، تف به روتون. و بعد از میان دود گاز اشک آور خودش را بخانه رسانده بود.
دیشب تلفنی خبر دادند که مادر درحالت کما و در بیمارستان است.
یعنی او هم رفت.
خداحافظ مامان

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed