۱۳۸۴/۰۱/۳۱

از اعدام حجت زمانی جلوگيری کنيم

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۴/۰۱/۲۳

تأثير خاتمي بر خواننده رپ نيويورک!

آقا ما واقعاً آدمهاي قدر نشناسي هستيم! مردم همه کشورها مي خوان که مملکتشون و فرهنگشون تو دنيا شناخته بشه. مي خوان تو اين دنياي شلوغ يه جايي داشته باشن. اما تو مملکت ما همه چيز برعکسه! آخه اين خاتمي بيچاره چيکار کرده که انقدر اذيتش مي کنيم؟ تو اين 7 سال و اندي که رئيس جمهور بوده تا همين امروز ، يعني تا همين الان که دارم اين چيزا رو مي نويسم فقط به فکر اينه که کارها رو اصلاح کنه و مملکت ما رو به دنيا بشناسونه. کلي هم کار کرده، اما کيه که قدر بدونه؟ تو دانشگاه بهش مي گن دروغگو، بعدم هو مي کننش. پاشو مي زاره خارج، چند هزار نفر تظاهرات مي کنن و شعار مي دن: خاتمي تروريست!

درسته که آدمهاي باشرف و حلال زاده اي مثل احسان نراقي هم پيدا مي شن، که قدر خاتمي رو مي دونن، اما خوب تعدادشون خيلي کمه. ميگن پير شدن آدمها دو حالت داره، بعضيا هرچي که سنشون ميره بالا عاقلتر و باتجربه تر مي شن، ولي پير شدن بعضي ها مثل هندونه هاي اکبر آقا، ميوه فروش محله ماست، روش به نظر رسيده و سالمه اما توش گنديده و به لعنت خدا هم نمي ارزه. اول اين چند خط از مصاحبه احسان نراقي با مجله "اميد جوان" رو بخونيد، بعد قضاوت اينکه اين آدم چه طوري پير شده با خودتون: [امروز اگر جوانان با جرأت و قدرت مي گويند "خاتمي، هيچ کاري نکرد" اين "هيچ" آنها خيلي معنا دارد. اين "هيچ"پر از مطلب است و سرشار از خواسته ها و اميدهايي است که خاتمي ايجاد کرده است. "هيچ" يک مجموعه عظيمي است از اين خواسته ها و اين "هيچ" برمي گردد به خاتمي.] خداوکيلي چه مغزي داره اين احسان نراقي! کي فکر مي کرد که يک کلمه "هيچ" اينهمه معني داشته باشه؟ يعني ....بابا تو ديگه کي هستي!

اگه منصف باشيم، خاتمي کارايي کرد که حتي به عقل جنّ هم نمي رسيد که شدني باشه. اصلاً تو کل تاريخ هم هيچ بني بشري به فکرش نرسيده بود. همه چيز عوض شد، خيلي چيزها رد شد، خيلي چيزا ثابت شد. ديگه هيچ چيزي، چيز قبلي نبود. قبول ندارين؟ سندش هست. مثلاً تو ادبيات. هرکي کتاب گلستان مرحوم سعدي رو خونده باشه اين شعرو هم ديده: عاقبت گرگ زاده گرگ شود گرچه با آدمي بزرگ شود

بعد از فوت آقاي سعدي هم اين شعرش همينجوري دهن به دهن گشت و شد ضرب المثل تا اينکه ناگهان در ميان حيرت همگان چند تا از قبيله ها با هم متحد شدن و جبهه اصلاحات رو درست کردن. دست آخر هم ثابت شد که نه بابا اينجوريم که سعدي گفته نيست. تازه معلوم شد که سعدي اساساً آدم بدبيني بوده و از بيماري رواني سوءظن و بدبيني رنج مي برده و همين باعث شده که از اين جور شعرا بگه. گذشته از اين، اصلاح طلبها به مردم ايران و همه دنيا نشون دادن که حتي اگه کسي گرگ زاده باشه، تازه با آدمم بزرگ نشده باشه و بجاش تو بغل يه هيولاي پشمالو تو جماران بزرگ شده باشه، بازم اصلاح ميشه. واسه همينم فلّه، فلّه آدم کاردرست از بين گرگها تحويل جامعه دادن. اگه کسي يه جوّ انصاف داشته باشه، خودش اعتراف مي کنه که اين قضيه تو کل تاريخ بشر دو پا نظير نداشته! شوخي که نيست، گرگ بشه روزنامه نگار؟ گرگ بشه سردبير؟ گرگ بشه طنزنويس؟ حالا کجاشو ديدين، مغز و کله بعضي از اين گرگها اونقدر رشد کرد، که يکيشون شد "مغز متفکّر اصلاحات" يکي ديگشون هم يه مانيفيست نوشته که اِندِ همه مانيفيستهاس. جلّ الخالق. ولي حيف! کجاس آدم قدر شناس!!

اما اگه فکر مي کنين که همش همينه، خيلي اشتباه مي کنين. خاتمي و دوستاش تو دل خارجي ها هم جا باز کردن، جوري شده که از رئيس جمهور فرانسه گرفته تا وزيراشون و مخصوصاً سازمان امنيت داخلي فرانسه (DST)، يک دل نه صد دل عاشق حکومت ما شدن.
حتي يه منبع خيلي خيلي موثق به من خبر داده که همين چند روز پيش که ممد خاتمي رفته بود فرانسه ژاک شيراک درگوشي به خاتمي گفته: من آخوند نيستم لکن آخوندها رو خيلي دوست دارم! خاتمي هم که خيلي احساساتي شده بوده، لپ هاش گل مي ندازه و با خجالت مي گه با اجازه آقامون منم شما رو دوست دارم!

خب عزيز دل برادر، گفتگوي تمدنها يعني همين ديگه!
معجزه خاتمي ولي يه چيز ديگه بود. معجزه اي که دست بر قضا تو آمريکا زير دماغ امپرياليست اتفاق افتاد. قضيه اينه که تو نيويورک يه خواننده رپ هست به اسم کرتيس جکسون ولي همه با اسم 50 cent مي شناسنش، مثل گرگ زاده هايي که قديما تو زندونا اسم مستعار داشتن و قبل ازاينکه خودشون اصلاح بشن!!! جوونها رو يه جورايي اصلاح مي کردن. اين شازده کارش چاقو کشي، دعوا و کتک کاري و هفت تيرکشي بوده، گاهي هم مواد مخدرو کوکائين مي فروخته. خلاصه آدم شديداً خفني بوده يک چيزي تو مايه هاي حجاريان و اکبر گنجي يا سازگارا البته قبل از اينکه ثابت بشه شعرهاي مرحوم سعدي از درجه اعتبار ساقطه. 50 cent يه روزي که داشته از کنار سازمان ملل تو نيويورک رد مي شده، اتفاقي سخنراني ممد خاتمي رو تو سازمان ملل مي شنوه. خودش مي گه "مثل اين بود که يه دفعه يه تيري اومدش و گرومپي خورد وسط دل من!" خاتمي و حرفهاش بد جوري به دلش نشست. 50 cent ديگه اون آدم قبلي نبود، از کارهاي بد دست کشيد، شد عاشق و عارف. حالا هم داره سعي مي کنه که آهنگهاش عاشقانه باشه و حرفهاي دل سوخته اش رو بزنه، هرچند گاهي وقتها حالتهاي قبل از اصلاح شدنش دوباره عود مي کنه.

قضيه رو که به خاتمي گفتن، بنده خدا گريه اش گرفت، مخصوصاً که فهميد 50 cent تو جبهه هاي نبرد حق عليه باطل تو آمريکا، کلي جاي زخم و گلوله تو تنش هست، بعدشم گفته: "سلام منو به برادر جانباز 50 cent برسونين و بگين خاطرش واسه ما خيلي عزيزه، اگه عمري باقي باشه دوست دارم بعداز تموم شدن دوره رياست جمهوريم يه آهنگ رپ فلسفي-گفتماني با برادر جانبازم بخونم."

باز جاي شکرش باقيه که برادر جانباز 50 cent جوونه قدرشناسيه. به همين خاطرم تو صحبتهاي خصوصيش گفته که آهنگ معروف Candy Shop از آخرين آلبومش رو با الهام از دوره رياست جمهوري خاتمي و جبهه اصلاحات ساخته، اما به دليل بعضي دلايل امنيتي-اخلاقي نمي خواد اين مسئله رو رسماً اعلام کنه.

لپ کلام اينکه اين خاتمي بيچاره که تو مملکت خودمون و مملکتهاي ديگه اين همه تاثير گذاشته و غوغا کرده، آخر کاري بايد اينطوري تو دانشگاه تهران و تو فرانسه بدرقه بشه؟ آخه اين رسمشه؟

حالا فهميدين چرا مي گم ما آدمهاي قدر نشناسي هستيم؟

فروردين 1384
ح کوهستاني
برگرفته از سايت ديدگاه

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۴/۰۱/۱۵

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed