۱۳۸۴/۰۳/۳۰

ما مقاومت خواهيم کرد!
جمال بامداد
در مورد 30 خرداد، تحليل هاي موافق و مخالف بسياري شده و قطعا از اين پس نيز خواهد شد. نقد و بررسي حال و گذشته البته که چراغ راه آينده است. اما به يک شرط ؛ اگر اين نقد و بررسي به شيوه اي علمي و برمبناي واقعيت صورت گيرد.
30 خرداد از ديدگاه موافقين، روز آغاز مقاومت در برابر يک رژيم سرکوبگر است و امري ترديد ناپذير. مخالفين اما آن را حرکتي بي جا که بهانه اي براي سرکوبي بيشتر به دست رژيم داد ، ارزيابي مي کنند.
واقعيت اين است که 30 خرداد نقطه عطف يک درگيري آشکار ميان تمام مردم و آخوندهاي حاکم بود. اين درگيري درست از همان نخستين روز حاکميت اين رژيم آغاز گرديد و روز به روز حاد و حادتر شد. نگاهي به وقايع سه ساله پس از انقلاب ، از جمله ممنوعيت آزادي ها، سرکوبي احزاب و گروه ها، به خاک و خون کشيدن دانشگاه ها، ترورها ، راه اندازي گروه هاي فشار و چماق دار، حمله به مراکز، مراسم و مجالس نيروهاي سياسي و ....سير صعودي اين تضاد رابه خوبي نشان مي دهد.
برخي برآنند که گويا 30 خرداد توطئه اي طراحي شده از طرف خود رژيم براي به دام انداختن مجاهدين و سرکوبي آن ها بوده است. حتي اگر مدرکي دال بر درستي اين نظريه موجود باشد در اصل قضيه چندان تفاوتي ايجاد نخواهد کرد. واقعيت اين بود که خميني همه را بين تسليم يا همکاري مخير کرده بود. تحقيري چنين شنيع آن هم از جانب يک مرتجع فرصت طلب امري غير قابل پذيرش بود.
کساني که با تحليل هاي دور از واقعيت شان چنين وانمود مي کنند که گويا مجاهدين يک شبه خواب نما شده و دلشان هواي ترقه بازي کرده بود، يا در امر مبارزه جدي نيستند يا همانند حجت الاسلام معاديخواه و سعيد حجاريان خود از جمله سرکوبگران بودند. و ياهم چون حزب توده و اکثريت ننگ همکاري را با خود حمل کرده و هنوز هم جرات ندارند که بگويند چه غلطي کرده اند.
کساني که در جريان وقايع آن زمان هستند مي دانند که مجاهدين در آن مقطع خواهان درگيري مسلحانه با رژيم نبودند. همه شواهد و هشدار ها و مواضع آن ها بيانگر اين واقعيت است.
در 30 خرداد سال 60 نيم ميليون تن از مردم تهران به خيابان ها آمدند تا به طور کاملا مسالمت آميز و در اصطلاح امروزين "مخملين"، صداي آزادي خواهي شان را فرياد کنند. طبق تجارب قبلي، حمله و هجوم فالانژ ها و نيروهاي فشار به اين تظاهرات پيش بيني شده بود، اما محاصره و به رگبار بستن آن توسط پاسداران هرگز! جو شديد سرکوب و اعدام دستگير شدگان اين تظاهرات از جمله کودکان خردسال و مجهول الهويه يک واقعيت تاريخي را به ثبت رساند. ارتجاع هزار و چهار صد ساله براي هميشه در ايران به خاک سپرده شد. مرگ خفت بار قهرماني پوشالي که در توهمات مردمي به ماه پرواز کرد به بهاي به خاک و خون افتادن هزاران تن به زمين بازگشت ، در ميان اشک و شوق و اميد آن ها و بر شانه هايشان به مسند قدرت نشست و چه زود به جلاد آن ها بدل شد.
هرگز چنين فجيع کسي خويش را به دار نياويخت
در چهار را ه باور مردم
بر قله بلند ترين برج آرزو
در پيش چشم حيرت يک نسل (نعمت آزرم)
چندي پيش شصتمين سالگرد پيروزي بر نازيسم طي مراسم متعددي در اروپا و روسيه جشن گرفته شد. از شهداي مقاومت و جانفشاني آن ها تجليل به عمل آمد و بر سينه بازماندگان مقاومت مدال افتخار آويخته شد. اگر مبارزان مقاومت عليه فاشيسم هيتلري به حق شايسته چنين ستايش و بزرگداشتي هستند، آيا مردم ايران نيز که قريب يک ربع قرن است در مقابل فاشيسم مذهبي حاکم در حال مقاومتند از چنين حقي برخوردارند؟ يا حق "مقاومت" نيز مانند "دموکراسي" در انحصار چشم آبي هاست و فقط در آب و هواي مديترانه اي قابل رويش و پرورش است؟ آيا مزين کردن مقاومت يک ملت با مارک تروريسم نشاني از نامردمي و نامردي حاکمان جهان نيست؟
مقاومت مردم ايران بازهم ادامه خواهد يافت . زمان، اصالت اين مقاومت را به اثبات خواهد رساند . مردم ايران سرانجام به سوداگران جهان نيز خواهند فهماند که اگر کمي فراتر از بيني شان را ببينند، در خواهند يافت که بقاي اين رژيم به نفع آن ها نيز نيست.
مقاومت، توانايي "نه" گفتن است ؛ نه به تحقير، به تفرعن، به نابه ساماني هاي اقتصادي ، به سرکوبي و ترور، به فقر، به فحشا ، به خودکامگي و بستن دهان ها و ...

مقاومت، قدرت "آري" گفتن نيز هست؛ آري گفتن به صلح ، به آزادي ، به آبادي ، به تحمل عقايد مخالف به از خودگذشتگي براي آسايش ديگران ، به زيبايي و هر آن چه ستودني است.
خودگذشتگي براي آسايش ديگران ، به زيبايي و هر آن چه ستودني است.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۴/۰۳/۱۹

تار وسه تار را گذاشته، مي خواهد با اتكا به گيتارخويش، بيچاره خلق را متقاعد كند كه بد بختی شما از تار و سه تار است!
(طوفان خنده ها)

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۴/۰۳/۱۸

امشب نطفه هاى جديدى بسته خواهد شد ، با آنان چه خواهيد كرد؟
به ماه محرم نزديك مي شديم، هر شب صداىبوق ممتد ماشين هاى حامل عروس كه در گوهردشت تردد مى كردند، به گوش مى رسيد. مردم براى ساعتى هم كه شده فارغ ا ز همه ى ناراحتى ها و بدبختى هايشان، خوشحال بودند.
از صميم قلب خود را در شادكامى آن ها سهيم مى ديدم. مگرنه اين كه براى آوردن لبنخند به لب هايشان، اين همه مصيبت را در طول ساليان تحمل كرده بوديم؟ حالا چه باك! بگذار شادى كنند. ما نير همراهشان مى خنديم و برايشان آرزوى خوشبختى مى كنيم.
كاشكى امشب نفهمند كه در اين جا چه مى گذرد. در بيرون، زندگى هم چنان در پشت درها و ديوار هاى زندان و قتل گاه جارى بود. از صميم قلب راضى بودم و در دلم قهقهه مى زدم. احمق ها را ببين! فكر مى كنند راه زندگى را سد مى كنند. امروز چند نفر را از ما گرفتيد؟ گوش كنيد صداى بوقهايشان را كه نويد زندگى مى دهد! پيوند هاى جديد شكل مى گيرند. امشب نطفه هاى جديدى بسته خواهد شد ، با آنان چه خواهيد كرد؟ شنيدن بوق ماشين عروس اعتماد عجيبى به من مى داد. احساس مى كردم زندگى ادامه خواهد يافت و به اين ترتيب بچه ها ادامه خواهند يافت.
"نه زيستن نه مرگ" جلد سوم، "تمشك هاى ناآرام"، ص ۱۶۸
نوشته ايرج مصداقى

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۴/۰۳/۱۳

بمناسبت شانزدهمين سالگرد مرگ جلاد
فرمان قتل‌عام ۱۳۶۷



بسم الله الرحمن الرحيم
از آن‌جا که منافقين خائن به هيچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه مي‌گويند از روي حيله و نفاق آن‌هاست و به قرار سران آن‌ها از اسلام ارتداد پيدا کرده‌اند، و با توجه به محارب بودن آن‌ها و جنگ‌هاي کلاسيک آن‌ها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاري‌هاي حزب بعث عراق و نيز جاسوسي آنان براي صدام عليه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهاني و ضربات ناجوانمردانه‌ي آنان از ابتداي تشکيل نظام جمهوري اسلامي تاکنون، کساني که در زندان‌هاي سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاري کرده و مي‌کنند، محارب و محکوم به اعدام مي‌باشند و تشخيص موضوع نيز در تهران با راي اکثريت آقايان حجت‌الاسلام نيري دامت افاضاته( قاضي شرع ) و جناب آقاي اشراقي(دادستان تهران) و نماينده‌اي از وزارت اطلاعات مي‌باشد، اگر چه احتياط در اجماع است، و همين‌طور در زندان‌هاي مراکز استان کشور راي اکثريت آقايان قاضي شرع، دادستان انقلاب و يا داديار و نماينده اطلاعات لازم‌الاتباع مي‌باشد، رحم بر محاربين ساده‌انديشي است. قاطعيت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول ترديد‌ناپدير نظام اسلامي است. اميدوارم با خشم و کينه انقلابي خود نسبت به دشمنان اسلام، رضايت خداوند متعال را جلب نماييد. آقاياني که تشخيص موضوع به عهده آنان است، وسوسه و شک و ترديد نکنند و سعي کنند "اشدا علي‌الکفار" باشند. ترديد در مسائل اسلام انقلابي، ناديده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا مي‌باشد. والسلام.
روح‌الله الموسوي الخميني.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۴/۰۳/۱۱

روز جهاني کودک، «آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هيچي»
همنشين بهار


مادر ، زمان ِ درازي ست که از ُدوران ِ کودکي و آن شب ها که َبر گهواره ام َخم مي شدي و لالائي مي خواندي ، گذشته است .
آخ ! دوران ِ کودکي چه زود گذشت ، گوئي َپرنده اي بود که َپر َزد و رفت .مادر ، با من سخن بگو . دوران ِ کودکي را دوباره به من هديه بده و برايم ترانه بخوان . ترانه بخوان تا ستارگان به ميهماني شب بيايند .

سلام َبر سرنوشت ! جاي افسوس نيست . هرچه بود گذشت و من مي کوشم شاد بمانم ، ولي چقدر ، چقدر دوست دارم که خاطرات زيباي کودکي ، آن آسمان ِ ُپر ستاره ِ آبي ! آن دوردورهاي صاف و بي َغش و بي ابر ، دوباره زنده شود ، چقدر ، چقدر دوست دارم ترانه ها و آن لالائي هاي محزون که َبر َسر ِ گهواره ام ، نرم نرمک و آهسته مي خواندي ، آن لحظات افسانه اي که هميشه در قلب من است ــ از راه برسد ! ... ( ۱ )
***

« روز جهاني کودک » از راه رسيد ، ياد « صبحي » و « بچه ها سلام » اش و ياد « ثمين باغچه بان » و پدرش « جبار باغچه بان » به خير که براي کودکان ديروز و پس پريروز ، قصه ها مي گفتند ...

« روز جهاني کودک » از راه رسيد ، اما کيست که نداند قربانيان اصلي دنياي ستم زده و دودگرفته ما کودکاني هستند که به جاي مزمزه مهرباني و شادي ، بايد در بازار کار له و لورده شوند ؟يونيسف [صندوق كودكان سازمان ملل متحد ] سال ها پيش تعداد آنان را ۲۶۵ ميليون نفر برآورد کرده بود . کودکان مظلومي که در اوج محروميت وفقر « مجبورند با دست هاي کوچک و ظريف بار سهمگين معيشت خانواده را به دوش كشند .
آنان از طريق فروش يا اجاره توسط خانواده ،‌ و يا ربوده شدن توسط باندهاي مواد مخدر و فحشاء ، به کار بردگي ، حمل مواد مخدر ، تجارت سکس ، مزارع پنبه و ديگر بخش هاي کشاورزي، جان کندن در کارخانه هاي بزرگ و کارگاه هاي کوچک، معادن ، ماهيگيري ، کار طاقت فرسا در کشتي، ماشين شوئي در گاراژها، فروشندگي در خيابان يا بازار ، حمل زباله ، خشت زني ... و بسياري مشاغل ديگر در سرتاسر جهان مبتلا هستند »

از ايران و افغانستان و عراق و فلسطين و مکزيک و اکوادور و هندوستان ، تا لهستان و بلغارستان و چک و روسيه ، و حتي اروپا و کانادا و ايالات متحده ، همه جا ، همه جا کودکان ِمحرومند که زندگي و هستي شان به گروگان گرفته و نابود مي شود .

نزديک به ١۶ سال از تصويب پيمان نامه جهاني حقوق کودک که تقريباً همه دولت هاي جهان براي آن سلام و صلوات فرستاده اند ، مي گذرد . پنج سال پيش نيز کنفرانس بين المللي کار The International Labour Organization [ ILO] در خصوص منع كار كودكان تصميمات پر آب و تابي گرفت و بيشتر از هر سند بين المللي دولت‌‏ ها به به و چه چه گفتند ! اما در عمل آش همان آش و کاسه همان کاسه است .

واقعا ضرب المثل هاي مردمي چه گوياست « آفتابه لگن هفت دست ، شام و نهار هيچي »

به گفته مسئولان سازمان يونيسف هر ساله در سراسر جهان متجاوز از ۱۰ ميليون کودک جان خود را بر اثر ابتلا به بيماري هاي قابل پيشگيري از دست مي دهند ، بيش از ۱۵۰ ميليون کودک در سراسر دنيا از گرسنگي رنج مي برند ، ۲ ميليون کودک جان خود را در جنگهاي ۱۰ ساله اخير از دست داده اند و همچنين متجاوز از ۱۲۰ ميليون کودک که در سنين مدرسه هستند ، هرگز به مدرسه نمي روند . ما شاهد نابرابري، بهره کشي و ستم روزافزون بر کودکان در گوشه و کنار دنيا هستيم . کودکان آفريقايي پيش روي جهانيان از گرسنگي مي ميرند، کودکان آمريکاي لاتين، اسير افزون طلبي و زياده خواهي هاي قدرتمندان هستند ، زندگي کودکان افغان با فقر ، فلاکت و بي خانماني درآميخته و کودکان عراقي به بهانه رعايت حقوق بشر و دموکراسي ! در زير چکمه هاي ارتش آمريکا و انگليس و در واقع با نقشه « تينک تانک ها »Think Tanks يعني مُخ هاي پشت پرده دولت بوش و برنامه ريزان پروژه قرن جديد ، که به اين نتيجه رسيده اند « دنيا را بايد با بگير و ببند و بکش بکش ، دموکراتيزه و سر آزاديخواهان را هم زير آب کرد ! » ــ جان مي دهند .
در ميهن مظلوم و مغموم ما نيز آسمان همين رنگ است ، غنچه لبخند بر لب مردم پژمرده و دشمن ترين دشمنان مردم ايران که استبداد ديني ست ، حال خوشي براي هيچکس باقي نگذاشته است ، آخوندهاي بي عمامه و عمامه دار ، ذکر و فکري جز زد و بند با طالبان نفت و دلار ندارند و تا اين ظلمت شبانه باقي ست ، در بر همين پاشنه خواهد چرخيد و کودکانمان نيز رنگ شادي نخواهند ديد .
همه دنيا شده اند مَنتر ارتجاع مذهبي و نئو کنسرواتيوهاي آمريکائي که زير زيره ، نان به هم قرض داده ، لي لي به لالاي همديگر مي گذارند .
بيش از ۱۰ ميليون کودک در ميهن ما ، نه تنها در زندان بزرگي که ارتجاع مذهبي پاسداريش مي کند ، اسيرند ، چوب ِ بُحران ِساختاري امپرياليست ها و در رأس آن آمريکا را هم مي خورند که براي احياي دوره جديدي از شکوفائي بورژوائي ، به خاطر « کنترل بر ذخائر نفت و جريان منظم آن به کشورهاي متروپل » ،براي حفظ و تقويت موازنه استراتژيک درخاورميانه در جهت خودشان ،و براي خاموش ساختن کانون هاي بحران ــ جهاني را به جنگ و جنايت کشيده و عالم و آدم را هم با شعارهاي دموکراسي و حقوق بشر فيلم کرده اند . آيا روزي مي رسد که کودکان ما شور و شادي را مثل گرماي آفتاب حس کنند ؟ يک روز ماه ميآد ؟

***
(۱ ) مادر با من سخن بگو ، ترجمه يک ترانه قديمي روسي ست که خواننده شهير شوروي " والنتينا ـ تالکو ُنوا " اجراء نموده است .
Поговори со мною, мама

Поговори со мною, мама
Давно ли песни ты мне пела,
Над колыбелью наклонясь.
Но время птицей пролетело ,
И в детство нить оборвалась.

Поговори со мною, мама,
О чем-нибудь поговори,
До звёздной полночи до самой,
Мне снова детство подари.

Довольна я своей судьбою,
Того, что прожито не жаль.
Но как мне хочется порою
Вернуть безоблачную даль.

Минуты сказочные эти
Навек оставлю в сердце я.
Дороже всех наград на свете
Мне песня тихая твоя.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed