۱۳۸۲/۱۱/۱۶

اينها خودشان خوب ميدانند که مردم هر جا آنها را ببينند، دستشان ميندازند.

يکي از اتفاقات ناهنجار جامعه ما پديده متلک پراني است. بخصوص وقتي که اين پديده به تهديد و آزار و اذيت مي رسد. البته نبايد فراموش کرد که اصلاً ايراني ها يک روحيه پر طراوت و پر نشاطي هم دارند. ولي استفاده نابجا از آن هم در شأن جامعه جوان ما نيست. به يک نمونه که خودم شاهد آن بودم اشاره مي کنم:

چند سال پيش، قبل از اينکه بخاطر تصاوير تلويزيوني و مصاحبه هاي خبري و روزنامه اي چهره ام براي خيلي ها از هموطنانم آشنا شود، بعد از ظهر خلوتي داشتم پياده از کنار خيابان نياوران به طرف ساختمان مرکز مطالعات وزارت خارجه با لباس رسمي عبا و عمامه مي رفتم.

نمي دانستم پشت سر بنده در همان مسيري که من مي رفتم دو دختر خانم نيز مي آيند. روبرويم را نگاه کردم ديدم دو پسر تهروني بلا مي آيند و لبخند مي زنند و خود را براي متلک گويي آماده کرده اند. تصور کردم که چهره من با لباس روحانيت آنان را آزرده است و طبق معمول قصد دارند که آنچه را که به طور سنتي از زمان رضاشاه تا کنون در خيلي از مراکز عمومي مرسوم است و آن اينکه روحاني که لباس بر تن دارد را بايد دست بيندازند، مي خواهند متلکي بار من کنند ولي وقتي دقت کردم، ديدم به من نگاه نمي کنند. تعجب کردم، متوجه شدم که دختر خانمها نيز از پشت سر مي آيند، خيالم جمع شد که با من شوخي ندارند. وقتي نزديک شدند، با خودشان بلند گفتند: دوشيزه محترمه مکرمه آيا اجازه مي فرماييد.... و رد شدند. يعني با يک جمله: حضور يک روحاني و دو دختر خانم و دو پسر را يک جا جمع کرده بودند.

از : محمد علي ابطحي معاون حقوقي و پارلماني خاتمي

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed