۱۳۸۴/۰۷/۲۲

خورجين غزّالي و کامپيوتر دو حميد
رحمان کريمي

درشرح احوال امام محمد غزّالي آمده است که دريکي از سفرهايش ، راهزنان راه را بر او بستند و آنچه را که داشت ، بيغما گرفتند . غزّالي برآنچه از دست داده بود دل نسوزاند مگر خورجين کهنه اش که ازدستنوشته ها انبوهي درآن داشت . دزدان پرسيدند : چرا برگرفتن خورجيني که آن را بهايي نيست چنين التماس مي کني ؟ گفت : دانش من درآن است . دزدان را براو رحم آمد و خورجين را بدو پس دادند .
اين اتفاق در طول اولين قرن هزارهً دوم ميلادي رخ داده است وشگفتا ازدولتمردان هزارهً سوم ميلادي آنهم در قارهً تمدن ودموکراسي و حقوق بشر که کامپيوتر دو شاعر و نويسندهً ارزشمند و آزاديخواه ايراني در تبعيد را که کماندوهاي فرانسوي بيغما گرفته اند ، باز پس نمي دهند . دوکامپيوتر که جز حاصل فکر وذوق سرشار حميد اسديان و حميد اختر هيچ رمزو راز و مدارک سرّي درحافظه آنها نمي باشد .
درمقابل وجدان بشريت امروز شرمنده ام که مي بينم انصاف و مروّت راهزنان وحشي هزارسال پيش آسيا بيش از مدعيان و حافظان قانون و عدالت جهان امروز بوده است .
و شگفتا مجامع اهل قلم خودمان در تبعيد که براين تجاوز و ستم عريان و سخت بيرحمانه چشم بربسته و سکوت کرده اند . لابد ايندو اهل قلم مبارز و نجيب و پاکباخته نيز بايد از خانه سياسي خود فرار و خروج کنند تا صاحب حق و عزيز دردانه شوند ! !
پس دفاع از حقوق صنفي اهل قلم محدود به حوزه هاي بخصوصي است ، اين حوزه ها همه را در بر مي گيرد ، حتي معترضان درون نظام آخوندي را بجز مجاهدين خلق که اصلاً وجود خارجي ندارند واگر داشته باشند هم جان ومال و نام آنها قابل هتک ودر انساني ترين حالت قابل سکوت و بايکوت است .

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed