۱۳۸۱/۰۴/۰۳

داشتم خاطرات عباس سماكار را روي سايت شهروند ميخوندم
كه رسيدم به وصيت نامه خسرو گلسرخي و يكدفعه برگشتم به
آن سالها.

سال دوم دانشگاه بودم و به فكر گذراندن واحد ها، ولي همان چند
دقيقه دفاعش در تلويزيون شاه كافي بود تا اولين جرقه ها
به جان هزاران نفر مثل من بيفتد.
فردايش نه فقط در دانشگاه كه همه جا حرف از خسرو گلسرخي بود.

وصيت نامه خسرو گلسرخي
من يك فدائي خلق ايران هستم و شناسنامه من جز عشق
به مردم چيز ديگري نيست. من خونم را به توده هاي
گرسنه و پابرهنه ايران تقديم ميكنم. و شما آقايان
فاشيست ها كه فرزندان خلق ايران را بدون هيچگونه
مدركي به قتلگاه ميفرستيد، ايمان داشته باشيد
كه خلق محروم ايران انتقام خون فرزندان خود را خواهد
گرفت. شما ايمان داشته باشيد از هر قطره خون ما
صدها فدايي برميخيزد و روزي قلب شما را خواهد
شكافت. شما ايمان داشته باشيد كه حكومت
غيرقانوني ايران كه در 28 مرداد سياه به خلق ايران
توسط آمريكا تحميل شده در حال احتضار است و
دير يا زود با انقلاب قهرآميز توده هاي ستم كشيده
ايران واژگون خواهد شد.
شاعر و نويسنده خلق ايران ، خسرو گلسرخي
"ضمنا يك عدد حلقه پلاتين(طلاي سفيد) و مبلغ يك هزار
و دويست ريال وجه نقد را به خانواده و يا به زنم بدهند.
خون ما پيرهن كارگران، خون ما پيرهن دهقانان، خون ما
پيرهن سربازان، خون ما پرچم خاك ماست."
.............................................................................
خسرو گلسرخي در 29 بهمن ماه 1352، در ميدان چيت گر تيرباران شد.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed