۱۳۸۴/۱۲/۱۶

تنها راه جلوگيري از جنگ، قاطعيت در برابر رژيم ايران است

از: مريم رجوي
من به يك سياست جديد به نفع مردم ايران و مقاومت، براي حمايت از تغيير دموكراتيك در ايران فرامي خوانم. براي اينكه تغيير در دسترس باشد بايستي مسئولين جنايت و قتل عام در ايران را در مقابل يك دادگاه بين المللي محاكمه نمود. بايستي به خصوص محدوديتهاي ناعادلانه عليه مقاومت را برداشت و در قدم اول نام اصلي ترين نيروي اپوزيسيون، مجاهدين خلق ايران را از ليستهاي تروريستي خارج كرد. بايد اجازه داد كه صداي مردم ايران شنيده شود و اين صدا با صداي سركوبگران اين مردم يكي گرفته نشود.

با تصميم به انتقال پرونده هسته اي حكومت مذهبي ايران به شوراي امنيت، جهان در مقابل حكومتي خارج از نرم، گامي كيفي برداشته است. اما راه درازي تا اتخاذ يك سياست درست و مؤثر باقي است.
ما به پايان 16 سال سياست مماشات دول غربي در قبال رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني و محمد خاتمي و سه سال مذاكرات فشرده ولي بي فايده با تروئيكاي اروپايي رسيده ايم. . اين سياست منجر به خريدن زمان و امكانات براي ولي فقيه ملاها، علي خامنه اي گرديد و به او فرصت داد تا يك انتخاب استراتژيك بكند: فاشيستي ترين باند را بر سر كار بياورد، زنجيره هسته اي اش را تكميل كند و بنيادگرايي اش را به منطقه خاورميانه صادر كند. تأكيد دارم بگويم خامنه اي چرا كه تمام تصميمات مهم با حضور او در شوراي امنيت ملي كه پاسداران در آن دست بالا را دارند اتخاذ مي شود.
محمود احمدي نژاد، نوك پيكان اين انتخاب استراتژيك است. وظيفه اصلي او تضمين بقاي رژيم با كسب سلاح اتمي و بلعيدن عراق و خرابكاري در پروسه صلح در منطقه است. اين رژيم مذهبي، هيچگونه توان تغيير از داخل را ندارد. فرصتهاي داده شده به رژيم اجازه داد كه بتواند كارهايش را در سايت هسته اي اصفهان و نظنز و كارخانه توليد آب سنگين اراك به پايان برساند. از پايان سال آينده خواهد توانست پلوتونيوم مورد نياز ساخت بمب را بسازد. در نظنز مي تواند 5000 سانتريفوژوزي را كه ساخته است مستقر كند. آنها همچنين انباري از موشكهاي با برد 1500 و 2000 كيلومتر دارند كه قادر به حمل كلاهك هسته اي مي باشند. دبير سابق شوراي عالي امنيت ملي ملاها كه مسئول مذاكرات با ترويكا بود اعتراف كرده است كه طي مذاكرات رژيم «در ابعاد فني، حقوقي، سياسي، تبليغاتي و امنيت ملي به دستاوردهاي بسيار درخشاني رسيده است. ما عقب افتادگي خود را در زمينه هسته اي جبران كرديم..... ظاهر قضيه شايد اين باشد كه ما تعليق را پذيرفته ايم. اما حقيقت اين است كه ما در اين مدت بسياري از نواقص كارمان را برطرف كرده ايم.... ما لااقل ارجاع به شوراي امنيت را 2سال عقب انداخته ايم... ما بيشترين اميتازات را در زمينه امنيتي گرفته ايم.... ».
از زمان آغاز برنامه هسته اي رژيم، اين 18 سال مخفي كاري و سه سال مذاكره به اندازه كافي جهان و ملت ايران را به خطر انداخت است ملاها منطقه را به لبه پرتگاه كشانده اند. از زمان ارجاع پرونده به شوراي امنيت، احمدي نژاد در تلاش است كه دنيا را بترساند. برداشتن مهر و موم آژانس از سايتهاي هسته اي، ادامه غني سازي، تهديد به خروج از عهد نامه ت ان پ، همه وسيله ها را براي شانتاژ بكار گرفته است. حتي سلاح نفت را بميان مي كشند و يا سفارتهاي اروپايي در تهران را به آتش مي كشند تا آنها را وادار به عقب نشيني سازند. همزمان مانورهاي بي پايان ملاها ميان ايالات متحده و اروپا و روسيه و چين ادامه مي يابد.
تهران از ماجراي كاريكاتورهاي اهانت آميز بهره برداري مي كند. لازم است تأكيد كنم كه بهتر از اين نمي شد در فرداي انتقال پرونده رژيم به شوراي امنيت به ملاهاي در بن بست امداد رساند. حال آنكه اين ملاها هستند كه بيش از هر كس به چهره اسلام و پيامبرش هتاكي كردند.
رژيم روي توان وحشت آفريني خود سرمايه گذاري مي كند. به اين ترتيب جامعه بين المللي را در مقابل يك انتخاب سخت قرار داده است: تسليم به شانتاژ با اتخاذ قدمهاي مردد و كند و دادن زمان كافي به ملاها و در نهايت قرار گرفتن در مقابل يك جنگ اجتناب ناپذير يا بالعكس اتخاذ يك سياست قاطع اورژانس براي برداشتن موانع تغيير در ايران.
راه اول در جستجوي تغيير رفتار رژيم است. اين رويكرد سرابي بيش نيست و اصلي ترين درس شكست سياست مماشات يعني عدم توان رژيم به تغيير ماهيت خود را ناديده مي گيرد. همچنين ميزان قاطعيت خامنه ايرا در فرار به جلو براي نجات رژيمش، دست كم مي گيرد. دومين راه تغيير رژيم را هدف قرار مي دهد. در صورت عقب نشيني كشورهاي ذينفع در مقابل قدرتنمايي هاي كينه توزانه رژيم، دنيا در آينده اي نزديك در مقابل يك خلافت بنيادگرايانه مسلح به بمب هسته اي مواجه خواهد شد.
پس جهان تنها يك راه منطقي در پيش رو دارد: قاطعيت. اين به معني اين نيست كه قيمتي نبايد پرداخت. قيمت نفت مي تواند صعود كند، منافع كوتاه مدت اقتصادي بسياري مي توانند در معرض خطر قرار گيرند. اما انتخاب بين سياه و خاكستري است. سالها طمع غرب براي بهره برداري از حضور ملاهاي فاسد در تهران اميد براي يك راه حل سفيد و بيخرج را از بين برده است. اما فراموش نكنيم كه طي اين سالها اين مردم ايران بودند كه با رنج و فداي خود قيمت اصلي را پرداختند. امروز ديگر از دست دادن زمان يعني رفتن به سمت فاجعه. يك سياست فكر شده مي تواند هم ضربات را محدود كند و هم جلوي جنگ را بگيرد.
براي اينكه زمان از دست رفته را بازيافت، بايد بفوريت يك تحريم تسليحاتي و نفتي، ديپلماتيك و فني تحميل كرد تا حكومت را زير ضرب گرفت. جهان بايد بداند كه مردم ايران در كنارش ايستاده اند. اين مردم به خلاف آنچه لابي آخوندها القا مي كنند، بيش از 90درصدشان خواهان تغيير نظام هستند، هيچگاه با برنامه هاي اتمي موافق نبوده اند. برنامه هايي كه سرمايه هاي مردم ايران را به هدر مي دهند. آنهم در شرايطي كه بنا به ارقام رسمي بيش از 80 در صد مردم زير خط فقر به سر مي برند.
با تكيه بر همين خواسته است كه من به يك سياست جديد به نفع مردم ايران و مقاومت، براي حمايت از تغيير دموكراتيك در ايران فرامي خوانم. براي اينكه تغيير در دسترس باشد بايستي مسئولين جنايت و قتل عام در ايران را در مقابل يك دادگاه بين المللي محاكمه نمود. بايستي به خصوص محدوديتهاي ناعادلانه عليه مقاومت را برداشت و در قدم اول نام اصلي ترين نيروي اپوزيسيون، مجاهدين خلق ايران را از ليستهاي تروريستي خارج كرد. بايد اجازه داد كه صداي مردم ايران شنيده شود و اين صدا با صداي سركوبگران اين مردم يكي گرفته نشود.
مريم رجوي توسط شوراي ملي مقاومت ايران به عنوان رئيس جمهور دوران انتقال برگزيده شده است.*

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed